گزارش يك بوشهري از كنسرت محسن شريفيان در تالار وحدت تهران
خودم اینجا دلم در پیش دلبر.....
هله هله مالی.....
مو تش بارم تو تنباکو قلیون چاق زنکو دیگه ناشم به کــله
احساس خوشایند من از بوشهری بودن، سالها پنهان بود با اومدنم در این کنسرت فولکلور دوباره پیدا شد. شنیده بودم محسن شریفیان با گروهش (گروه موسیقی لیان) تو تالار وحدت پنج شنبه شب 8 مهر اجرا داره خیلی ذوق داشتم که برم و از نزدیک اجراشون رو ببینم، گشتم، نتونستم بلیطش رو گیر بیارم همه جا میگفتن تمام شده. بالاخره به لطف یکی از دوستان نیم ساعت قبل از اجرا تونستم 2 تا بلیط گیر بیارم با یکی از دوستان که تهرونیه رفته بودم آخه میخواستم بدونه که بین ما چه جوونای با استعدادی هستن و اینکه چه موسیقی غنی و پر از احساسی داریم. رفتیم طبقه دوم بالکن، دید خوبی نداشت ولی حق اعتراض نداشتیم همینم با نذر امامزاده منقل گیرم اومده بود. دلم واسه اونایی می سوخت که طبقه سوم بودن آخه اینقد شلوغ بود که اون طبقه هم پر شده بود، از این بالا که نگاه میکردم همه صندلیها پر شده بود، این همه آدم اینجا! واسه یه کنسرت محلی! چند درصد اینا احساس مثل من داشتن؟ چی باعث میشه که این قدر خوشحال باشن؟چرا؟ آخه از رو لهجه هاشون من حدس می زدم که نصف این جمعیت بوشهری نیستن، چی اینا رو کشیده بود تا اینجا؟
21:00 پرده کنار زده شد، چه جالب اصلاً تاخیر نداشت، خوشم اومد! همه دست میزدن، داد میزدن. محسن شریفیان با نی انبان وارد شد. صدای ساز که شنیدم قلبم تند تر زد، آخه صدای فوق العاده ای داره ! ار دیدن این آدما این سازها و شنیدن صداهای آشنا یه احساس خاصی داشتم. نمی دونم باید اسمش رو چی بذارم.
آکا صفوی: جنس صداشو دوست داشتم. با شوق میخوند. اون احساسی که باید رو تونست به من انتقال بده.
محسن شریفیان: نی انبان رو با تمام وجودش میزد. میگفت ما الان داریم زندگیمونو می کنیم نور نمیذاره شما رو ببینم پس نمیدونم کی اینجاست منو بقیه زندگی خودمونو میکنیم. با یه ادبیات ساده و صمیمی و لهجه زیبای بوشهری با ما حرف زد. خیلی نزدیک و دوستانه! کلامش باعت شد من بیشتر واسش دست بزنم، و با علاقه بیشتری به اجراش توجه کردم. تو قسمت تکنوازی شریفیان به نظر من صدای دست و سوت به اوج خودش رسید.
مهدی شریفیان: دمام. این ساز دوگانه که هم تو عذاداری ما جنوبیا جایگاه خاصی داره و هم توی مراسم های عیش و شادی.
حمید اکبری: از تکنوازی که داشت خیلی راحت میشد فهمید که تسلط کافی به تمپو ، ضرب و کاخن داره. کاخن! حمید اکبری وسط اجرا اومد رو یه صندلی کوچیک نشست پیش خودم گفتم آخی بنده خدا حتماً خسته شده! یهو دیدم شروع کرد به ضربه زدن به این باکس چوبی زیر پاش که بهش میگن کاخن. فکر نکنم ساز بوشهری بود آخه من آشنایی باهاش نداشتم.
مرتضی پالیزدان: تمپو.
علی ریاضی: شیکر، دایره زنگی، ژوژو و البته یک تکنوازی نی انبانه در قسمت دوم برنامه داشت که با استقبال تماشاچیان مواجه شد. علی ریاضی جوان 24 ساله بوشهریست که حضورش در این گروه، گروه جوان و انرژتیک لیان را جوانتر به نظر می رساند. علی علاوه بر داشتن خانواده هنرمند توانایی و علاقه و پشتکارش او را به اینجا رساند. من علی ریاضی را از قبل از به دنیا آمدنش می شناسم. از زمانی که پسر بچه شیطونی بود و تو خونه به انتظار بیرون رفتن برادر بزرگش مینشست تا یواشکی بتونه از سنتور پیام استفاده کنه علی به خاطر این کارش تنبیه شد، ولی باز هم از نواختن و ساز دست نکشید. تمرین کرد، کار کرد تا به اینجا رسید. الحق والانصاف که دستپرورده محسن شریفیانه. برای علی آرزوی موفقیت میکنم.
یه نکته جالب توجه تو گروه لیان این بود که همه جوان بودن. توانایی و علاقه این گروه قابل ستایش و تقدیره. 14 قطعه با کلام و بی کلام از جمله مُوی فروش،پار و پیرار، مَلِه خمونی و کَــلِه حاصل تلاش این گروه جوان بود. اشعار زیبای این قطعاتِ هیجان آور یادگار زنده یاد محمد بیابانی و همچنین هنرمندان جوان استان روجا چمنکار و علی هوشمند و دیگر شاعران محلیست.
گروه لیان به خوبی تونست با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنه تونست مردم رو 2 ساعت شاد نگه داره کاری که هیچ وقت تلوزیون و یا رسانه های ما نتونستن انجام بدن، شاد کردن مردم توی کشور ما به خاطر یک سری محدودیت ها جزء سخت ترین کارها شده در گروه لیان جای یک همخوان زن خالی بود در بعضی از قطعات نیاز به بودن صدای زنانه کاملاً حس میشد. جای رقص محلی خیلی خالی بود. شنیدن موسیقی محلی بوشهر ، صدای دمّام، صدای نی انبان بدون رقص محلی امکان پذیر نیست با وجود این نواقص که البته از کار شریفیان و گروهش چیزی کم نکرد، شور و اشتیاقی که تو تماشاچی ها بود دیدنی بود.
این شادی تا ساعت حدود 21:40 ادامه داشت بعد از یک ربع استراحت 21:55 مجدد با خیام خونی ادامه برنامه رو داشتیم.
هلی هلی هو
ماشاا..
توسون بندری گرما میاد تو پنج دری
تش میباره سرمون وُی نمیشا که در بری
که تش تو دلُمن که تش تو دلُمن
هلی هلی هو
همه شاد بودن ولی میدونم همه مثل من از درون ناراحت بودن که داره تموم میشه. 22:45 نموم شد. موقع رفتن به همه توجه میکردم خوشحال بودن و راضی از انتخابشون که باعث شده بود آخر هفته شاد و خاطره انگیزی داشته باشن. از همه خوشحال تر دوستم بود، خیلی خوشش اومده بود و ازم تشکر کرد که دعوتش کردم.
و من سرخوش بودم از بوشهری بودنم از اینکه توی شهری که درش متولد شدم و بزرگ شدم اینهمه هنرمند توانا وجود داره! یه جور احساس غرور داشتم.
در حاشیه:
محسن شریفیان از حضور همایون شهنواز کارگردان با سابقه کشور که همه ما با کار دلیران تنگستان (1353) وی آشنایی کامل داریم تشکر کرد. معرفی با استقبال مخاطبین مواجه شد شریفیان از حضار درخواست کرد که به احترام سابقه درخشان شهنواز همه بایستند و وی را تشویق کنند. شهنواز در جشنواره فجر 88 بخاطر فیلم نامه شب واقعه سیمرغ بلورین را دریافت کرد. همچنین از حضور رضا نیکخواه، نمایندگان سفارت سوئیس و دکتر حمیدی تشکرات لازمه به عمل آمد.
بابک شهرکی ( نوازنده ویولن) و سامان احتشامی (نوازنده پیانو) از گروه شرقی که در تاریخ 30 مهر به اتفاق محسن شریفیان اجرای قطعات فولکلور و دو نوازی را خواهند داشت نیز حضور داشتند.
حاضرین در تالار با فریادهای پیاپی از لیان می خواستند که آهنگ زار رو واسشون اجرا کنن، شریفیان هم با اجازه گرفتن از مسئولین سالن همان لحظه این قطعه زیبا رو که برگرفته از موسیقی افرقایی است و در حدود 300 سال است که در جزیره خارگ اجرا میشود را به بهترین نحو ممکن تقدیم نماشاچیان تالار وحدت کرد.
سپیده بهزادی
تهران- مهر89
http://www.eramnews.ir/fa/pages/?cid=29638
محسن شریفیان(زاده ۱۳۵۴ در بندر بوشهر) خواننده، نوازنده، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی ایرانی است.او دارای لیسانس علوم اجتماعی با گرایش پژوهشگری اجتماعی میباشد.وی نوازندگی سازهای موسیقی بوشهر را با ساز نیانبان و نیجفتی از سال ۱۳۷۱ شروع نمود و در سال ۱۳۷۲ با تشکیل گروه موسیقی لیان فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد. شریفیان از سال ۱۳۷۴ با چاپ اولین مقاله خود در هفته نامه آینه جنوب پژوهش در موسیقی جنوب کشور را آغاز نمودهاست.