• شما نامه‌ای هم به آقای ضرغامی نوشتید در اعتراض به این رفتار، مضمون آن نامه چه بود؟

دو موضوع را مورد پرسش قرار دادم یکی در مورد مستند خیری و دیگری موسیقی لالایی و برخورد ایشان با این دو موضوع.

  • ماجرای مستند خیری چه بود؟

چندی پیش در مصاحبه با کارگردان سریال مانای «دلیران تنگستان» ،استاد همایون شهنواز، که در کتابی با عنوان «دلیران خاموش» منتشر شد، متوجه شدم که احتمال تولید فیلمی از گفت‌وگو با «خیری» زن «رئیس‌علی دلواری» که پیش از انقلاب صورت گرفته بود، وجود دارد. به اتفاق استاد شهنواز نامه‌ای نوشتیم و من پیگیری این موضوع را به مدیر صدا و سیمای مرکز بوشهر پیشنهاد دادم. خوشبختانه این گفت‌وگو بعدها در آرشیو تهران پیدا شد اما شوربختانه با یک مونتاژ ضعیف با تبلیغات فراوان این کار از شبکه یک سیما بدون نام کارگردان و عوامل این یافته‌ی ارزشمند پخش شد. با چنین اقدامی این سؤال مطرح بود که آیا مهندس ضرغامی که مانور تبلیغاتی زیادی بر روی این گفت‌وگو داشت، از خود نپرسید که این فیلم پس از چهل سال چگونه و توسط چه کسانی در آن منطقه دورافتاده ضبط شده بود؟! چه کسی کارگردان بود؟ چه کسی گزارش گرفت؟

پس از این اتفاق، شهنواز همیشه از من گلایه می کند که تو باعث شدی فیلمی که من برای دل خودم گرفتم لو برود. او از من شکوه کرد که چرا چنین کاری را کردند.

  • وبخش دیگر نامه درباره همین کاری بود که دست‌اندرکاران سریال مختارنامه صورت دادند؟

بله پس از گذشت چند ماه از کار بی‌کیفیتی که روی فیلم آقای شهنواز انجام دادند، این اتفاق تلخ به نوعی دیگر در مورد موسیقی و آواز لالایی در سریال «مختارنامه» تکرار شده است؛ سریالی که این روزها خیلی مورد استقبال قرار گرفته و البته حواشی زیادی هم داشته است. در تیتراژ این سریال مجدداً شاهد جفای دیگری هستیم.

  • آنها نوشته‌اند که منبع اصلی این ملودی و نغمه آلبوم موسیقی شیعیان از موسسه انتشاراتی ماهور بوده است؟

اما ، منبع اصلی لالایی تیتراژ این سریال و همینگونه تیتراژ شروع از سی دی و کتاب «اهل ماتم» (کار پژوهی نگارنده در حوزه‌ی موسیقی آیینی بوشهر) است. البته کارگردان محترم نام یکی از مآخذ کار را در تیتراژ ذکر کرده آنهم در یک اقدامی عجیب؛ بدون نام گردآورنده آن مجموعه یعنی آقای جهانگیر نصری اشرفی و بدون نام خواننده یعنی خانم صدیقه بهرانی، پس اینکه موسیقی بوشهر این مجموعه کار محسن شریفیان بوده است توقع بی جایی است! موسیقی ای که در تیتراژ شروع و پایانی و البته در موسیقی متن به کرات از آن استفاده شده است.

اکنون هم این گونه مورد تقدیر قرار می‌گیرم که آقای ضرغامی و عوامل ایشان بدون اینکه از پژوهشگر و گردآورنده‌ی آن ذکری شود از خانم خواننده‌ی لالایی البته به نفع خود و همکارانش تقدیر می‌کند! چه می‌شود کرد؟ این روزگار تلخ پژوهشگران موسیقی در ایران است...

  رادیو و تلویزیون همواره بی‌اذن و اجازه از مطالب پژوهشی و یافته‌های صوتی ما استفاده کرده و می‌کند. اما حالا باز آقای ضرغامی بدون این‌که ذکر کند چگونه این آواها ضبط شده - با وجود همه‌ی تنگناها و مشکلات از جمله ممنوعیت ضبط صدای زن - به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی این اثر زاییده‌ی ذهن و تلاش دست‌اندرکاران صدا و سیما بوده است! این را گفتم چون هم دفتر ایشان و هم امور استانهای سازمان و هم مرکز بوشهر همگی در جریان اصل ماجرا بوده و با نگارنده در تماس بودند. اما...
در ایران کسی نگران حقوق معنوی پژوهشگران نیست. حکایت همچنان باقی است!

گروه موسیقی مروارید لیان

  • آیا تا کنون واکنشی از سوی دست اندرکاران صدا و سیما به این نامه صورت گرفت یا نه؟

تنها در خبرها آمده بود که تهیه کننده محترم این سریال اعلام کرده که نام من را در تیتراژ می نویسند! من نفس کار را به سئوال کشاندم. مشکل من و امسال من این نیست که نام ما آمده یا نه. من رعایت حقوق و شکل صحیح استفاده یا اقتباس از آثار دیگران را یادآور شدم و اینکه برای کار همدیگر ارزش قائل شویم و احترام بگذاریم و پاسخگو باشیم.

  • از برنامه های آینده خود و گروه لیان بگویید؟

در حال معرفی آلبوم شروه خوانی هستم که چند وقت پیش توسط شرکت ماهور منتشر شد و همینگونه انتشار کتاب تاریخ موسیقی بوشهر که به اتفاق سید قاسم یاحسینی آن را نوشته ام و به زودی حوزه هنری آن را چاپ خواهد کرد. با گروه لیان هم مشغول تمرین هستیم تا اگر برنامه هایمان کنسل نشود! به اجرای موسیقی بپردازیم.